سرنوشت نامه‌هايي كه به ضريح امام رضا(ع) مي‌رسند

تازه ترين اطلاعات تخصصي فناوري و رايانه را در اين وبلاگ بخوانيد.

سرنوشت نامه‌هايي كه به ضريح امام رضا(ع) مي‌رسند

۲۷ بازديد

نامه هاي اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوندهاي نشكن ، يك روياي نزديك ، يك اعتقاد راسخ است. به همين دليل ، بسياري از آنها به رويا تبديل شدند ، مانند روياهاي يك بنياد هفت ساله كه به دنبال يك عروسك بزرگ با دست نوشته هاي فرزندان خود از اميررضا يازده ساله ، …

سرنوشت نامه‌هايي كه به ضريح امام رضا(ع) مي‌رسند https://maanews.ir/سرنوشت-نامه‌هايي-كه-به-ضريح-امام-رضاع/ اخبار ما Wed, 10 Feb 2021 06:32:13 0000 عمومي https://maanews.ir/سرنوشت-نامه‌هايي-كه-به-ضريح-امام-رضاع/ نامه هاي اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوندهاي نشكن ، يك روياي نزديك ، يك اعتقاد راسخ است. به همين دليل ، بسياري از آنها به رويا تبديل شدند ، مانند روياهاي يك بنياد هفت ساله كه به دنبال يك عروسك بزرگ با دست نوشته هاي فرزندان خود از اميررضا يازده ساله ، …

نامه هاي اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوندهاي نشكن ، يك روياي نزديك ، يك اعتقاد راسخ است. به همين دليل ، بسياري از آنها به رويا تبديل شدند ، مانند روياهاي يك بنياد هفت ساله كه به دنبال يك عروسك بزرگ با دست نوشته هاي فرزندان خود از اميررضا يازده ساله ، كه دوچرخه مي خواست ، درست مثل دوچرخه دوستش فرزاد. مانند مريم تهراني كه از او خواست تا برادر بيمار خود را درمان كند.

به گزارش اخبار ما ، اين روزنامه جام جم وي نوشت: “كتاب سفيد نامه ها خط به خط پر از پيام است ؛ حروفي را كه به هم چسبيده اند احيا كنيد و تبديل به يك كلمه شويد. كلمات گفته شده بودند ،” آقاي جان سلام! “اي غريبه من ، مشكل من را حل كن ! “كتاب سفيد نامه ها سوغاتي كاملي است كه به نامهاي سلوا ، مهدي ، پاريس ، رعنا ، مرضيه ، احسان ، مژگان و مهرداد جان مي بخشد ، افرادي كه نام آنها در گوشه اين مقاله به عنوان يادگاري نوشته شده است ، كاغذ سفيد همان سندي است كه به اعداد ، ماهها ، روزها ، سالها ، زمستانهاي سرد ، تابستانهاي گرم ، خيابانهاي شلوغ و شهرهاي دور زندگي مي بخشد. در هريس ، ليلا باجي ، كه سواد نداشت ، نامه را خودش ننوشت ، كلمات خود را يكي يكي گفت و فريبا ، دختري از همسايه ، براي او نوشت: “آقاي جان ، سلام. من واقعاً زيارت شما را مي خواهم. من مدافع حرم را مدام از تلويزيون مي بينم. آقا جان ، زيارت خود را با من تقسيم كنيد! “از من هم بخواه كه زندگي من در دنيا باشد ، تا دستم به حرم بيايد.” نامه ليلا باجي را يكي از اهالي روستا به مشهد آورده و به قلب حرم انداختند. اين نامه اكنون در ميان هزاران و هزاران نامه ديگر ، نامه هايي كه يك بار ارسال شده است ، در اينجا است. لرد امام رضا (ع) ، امام رئوف ، پادشاه خراسان.

سلام از راه دور

در مشهد ، همه راه ها به گنبد طلايي ، به حرم بزرگ ، به حياط تميز ، به كبوتراني كه فكر پريدن ندارند منتهي مي شود. در مشهد بسياري از مردم هنوز روز خود را با “سلام” آغاز مي كنند ، رو به گنبدي كه اكنون مي تواند در ميان ساختمانهاي زشت و زشتي كه در اطراف حرم برافراشته شده اند گم شود ، اما جاي آن در قلب دوستداران آن است ، مردم شاهد اين علامت هستند به زيارتگاهها بپردازند و از پروردگار اجازه بگيرند تا روز خود را شروع كنند

اين سلام و احوالپرسي اغلب از راه دور مي آيد ، سلامي كه مي آيد و روي كاغذ مي نشيند ، از تهران ، اصفهان ، اهواز ، زاهدان ، اردبيل و صدها شهر ديگر كشورمان ، حتي از عراق ، پاكستان و سوريه. اين سخنان گفته هايي است كه همراه با بقيه نذورات يكي يكي در قلب حرم قرار مي گيرد. نامه هايي پر از نشانه ، پر از كلمات ، كوتاه يا كوتاه ، حكايتي خوانا درباره وفاداري مردم به امام هشتم ، وفاداري كه هيچ سن و سالي نمي شناسد و زن و شوهر ندارد. برخي ، مانند ليلا باجي ، در ابتداي گزارش ، در سن 65 سالگي ، نامه هايي براي امام رضا (ع) مي نويسند كه خودشان نمي دانند چگونه بنويسند ، حتماً آن را نخوانده اند و به دست آنها رسيده اند. يكي كه بايد: “سلام ، آقا خوب من ، اولين باري كه به ملاقات شما آمدم يادم نيست ، اما خوب يادم مي آيد آخرين باري كه با پدرم به ملاقات شما آمدم. او را روي بازوي خود مي گذاشت و مي گرفت ما هفته گذشته به ديدار شما آمديم اما نمي دانم پدرم با شما است يا نه اوه ، پدر من براي دفاع از حرم عمه شما رفت حالا كه من اين نامه را مي نويسم ، پدر من از بين رفته است ، او يك شهيد جاويد است … ارباب من ، برادرم و من و آبجو زينب خداحافظي مي كنيم از دنيا من مي دانم پدرم روزي برمي گردد اما ممكن است با آن قد برنگردد كه ما او را نبينيم دوباره اما برگرد خوشحالم كه خوشحالم ، مثل خاله تو جان رقيه ، دختر شهيد ، و اين بار كه به احترام تو آمدم ، احساس كردم دستت را روي پيشاني ام احساس كردم ، من مهمان ويژه تو هستم. ” يك كودك كوچك ، فاطمه بلباسي. “

نامه اي كه بايد خوانده مي شد ، فرقي نمي كند نامه دوم خطاب به امام حسن باشد؟! در طول 1200 سال گذشته چند نامه نوشته شده است كه اين موجود عزيز اينجا ، در قلب اين سرزمين پر بركت بوده است؟! چند عريضه و نسخه خطي ، درست مثل اين نامه ، زير نور سبز حرم پاشيده ، ليز خورده و به زمين آمده ، با هدف باز شدن ، خواندن؟ نامه ها درست مثل بقيه نامه ها ، كه هر كدام نشانه اي از ارادت هزاران انساني است كه قلبشان قرص است ، مطمئناً كسي سخنان آنها را مي خواند و قلب آنها را مي شنود.

داستان پيوند ناگسستني

نامه هاي اينجا نشانه اميد ، نشانه آرزو ، پيوندهاي نشكن ، يك روياي نزديك ، يك اعتقاد راسخ است. به همين دليل ، بسياري از آنها به رويا تبديل شدند ، مانند روياهاي يك بنياد هفت ساله كه به دنبال يك عروسك بزرگ با دست نوشته هاي فرزندان خود از اميررضا يازده ساله ، كه دوچرخه مي خواست ، درست مثل دوچرخه دوستش فرزاد. مانند آرزوي مريم تهران براي شفاي يك برادر بيمار ، مانند آرزوي مرضيه و امير محمد كه لباس عروسي خود را با تاريخ و آدرس به قلب حرم و احتمالاً در قلب آنها ريختند تا يك مهمان ويژه مهمان عزيز در روز عروسي آنها.

حقيقت اينجا يكي است ، نام ها ، تاريخ ها ، اعداد ، مشاغل ، درد ها و گريه هايي كه حروف سفيد را سياه كرده است هرگز پير نمي شوند ، مهم نيست كه چقدر پير شده اند ، آنها جديد هستند و اثبات زماني است كه روي آوردن به مردم براي آنها دشوار بود گنبد و حرم طلايي براي روحيه دادن. به همين دليل است كه “مهرداد …” پشت زندانهاي زندان كرج به امام رضي نامه نوشت: “من در زندان هستم ، مي دانيد آقا ، من جرمي مرتكب نشده ام و اينجا بي انصافم. كاري انجام دهيد ، به من كمك كنيد آزاد شود … “مشخص نيست چه كسي نامه 946 كيلومتري مهرداد را آورده است تا آن را به گيرنده نامه تحويل دهد ، اما اكنون آن رسيده است و احتمالاً قلب مهرداد با خوشحالي به اين گوشه زندان رسيده است.

نامه هايي براي خواندن

عليرضا اسماعيل زاده مدير كل نذورات آستان قدس رضوي است. وي اطلاعات خوبي در مورد اين نامه ها دارد ، نامه هايي كه به قسمت نذورات ضميمه مي شود و همانطور كه اسماعيل زاده به ما مي گويد ، هر بار كه از حرم مي خواهد و همزمان نذورات ديگر را جمع مي كند ، آنها نيز آنها را جمع آوري و منتقل مي كنند. آنها در جدول پيامبر باز مي شوند و سپس يكي يكي متن هاي آنها با احترام كامل به حريم خصوصي افراد خوانده و طبقه بندي مي شوند.

اسماعيل زاده در ادامه توضيح مي دهد: “تعداد نامه ها بسيار زياد است و هرگز محاسبه نمي شود ، اما همه آنها پس از خواندن طبقه بندي و مطابق با عناوين مورد نياز نگهداري مي شوند ؛ زيرا آنها مي توانند مرجع خوبي براي محققاني باشند كه سعي در ريشه يابي و مشكلات جامعه در دوره هاي مختلف تاريخ ، به عنوان مثال ، براي نشان دادن مشكلات مردم در دوره تاريخي ، از نظر پزشكي يا مالي؟ “يا اگر مردم به دنبال درمان بودند ، براي كدام بيماري ها بيشتر است و شيوع كدام بيماري ها چيست؟”

اسماعيل زاده اما بيشترين توجه را به نامه هايي كه آنها نوشتند ، نشان مي دهد كه نشانه ذوق و ارادت مردم به امام هشتم است ، شايد به اين دليل كه وي مي گويد: “مردم در هر مشاغل و موقعيتي كه هستند اين عبادت را به زبان خودشان نوشته اند. ” اين قسمت از نامه ها محتواي بسيار غني دارد و ما آنها را به مكاتبات حرم مي فرستيم ، بخشي از خزانه پيامبر است كه قرار است در آنجا نگهداري شود. برخي از اين نامه ها كه عمدتاً مربوط به جوانان است ، مربوط به مسائل ازدواج و زندگي است ، حتي بسياري از افراد كارت عروسي خود را در حرم مي گذارند و اميدوارند با نگاه عاشقانه امام رضا (ع) زندگي آنها سرشار از دانش ، دانش و بركت باشد ( ع) “بارها و بارها همكاران ما با اين ارتباط زناشويي تماس گرفته و به اين جوانان كه امام رضا (ع) را در جشن و سرگرمي شريك زندگي خود قرار داده اند ، تبريك مي گويند.”

مدير عامل آستان قدس نذر ادامه مي دهد: “بخشي از نامه ها همچنين مربوط به كودكاني است كه خواسته هاي خود را با درخواست هاي خود نوشته اند و ما آنها را در بخش دوم بررسي مي كنيم و تا آنجا كه ممكن است ، براي برآورده شدن اين خواسته ها ترتيب مي دهيم. نامه هايي كه خواهان شفابخشي هستند ؛ به ويژه از افرادي كه به تنهايي يا يكي از اعضاي خانواده شان يك بيماري لاعلاج دارند. “اجازه دهيد اين نامه ها مشكلات مالي مردم را برطرف كنند. بسياري از مردم مهريه مي خواهند ، بسياري از مردم پول اجاره ندارند ، بسياري از مردم بدهي دارند و ما آنها را به بنياد كرامت آستان قدس ارجاع مي دهيم كه خدمات اجتماعي و كمك هاي آنها رد مي شود. “

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.